محرم
خدایا پیکرم آتش گرفته
دل غم پرورم آتش گرفته
شهادت نامه را با خون نوشتم
ولیکن دفترم آتش گرفته
خودم دیدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
خودم دیدم کنار نهر علقمه
لب آب آورم آتش گرفته
خودم دیدم که از تیر سه شعبه
گلوی اصغرم آتش گرفته
خودم دیدم سکینه داد میزند
که عمه چادرم آتش گرفته
الا ای خواهرم زینب کجایی؟
لباس دخترم آتش گرفته
ز هرم ناله هل من معینم
صدایم ، حنجرم آتش گرفته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی